دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

خاطرات گمشده

آن چشم ها هنوز رهایم نمی کند
فکری به حال دغدغه هایم نمی کند
آن چشم های آبی دریایت هنوز
از ساحل سوکت رهایم نمی کند
من دفتری پر از غزلم ،از ترانه ام
لب های تو عاشقانه،هجایم نمی کند
آواز گل های غزل ساز تو چرا
از انحنای کوچه صدایم می کند
من زخمی هزار زبان تغسلم
آن دست های گرم دوایم نمی کند
آن خاطرات گمشده در ذهن بادها
یک لحظه بی تو، از تو جدایم نمی کند
آن چشم ها که عامل ویرانی منند
یک قطره گریه نیز برایم نمی کنند
آن چشم ها هنوز رهایم نمی کند
فکری به حال دغدغه هایم نمی کند
آن چشم های آبی دریایت هنوز
یک قطره گریه نیز برایم نمی کنند

نظرات 3 + ارسال نظر
آرتا سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ http://arta1990.blogfa.com


با تمام وجود گناه کردم و
در تکرار آن، اصرار،
اما نه نعمتش را از من گرفت،
نه گناهانم را فاش کرد!
اگر اطاعتش کنم،
چه می کند؟

دکتر علی شریعتی

مینو شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ http://suncity2000.blogsky.com

بسیـــــــار زیبـــــــآ******

خیل لذت بردم

آرتا شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ http://arta1990.blogfa.com

زیباست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد