دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

به بهانه سالگروز فوت پدرم

شب بودوماه واختر و شمع ومن وخیال

خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود

در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت

رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود

درعالم خیال به چشم آمدم پدر

کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود

موی سیاه او شده بود اندکی سپید

گویی سپیده از افق شب دمیده بود

یاد آمدم که در دل شبها هزار بار

دست نوازشم به سر و رو کشیده بود

از خود برون شدم به تماشای روی او

کی لذت وصال بدین حد رسیده بود

چون محو شد خیال پدر از نظر مرا

اشکی به روی گونه زردم چکیده بود



شعر : سهراب سپهری

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آرتا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ب.ظ http://arta1990.blogfa.com

سلام دوست عزیز
نمیدونستم پدرتون فوت کرده، خدا رحمتش کنه. خیلی ناراحت شدم
همیشه در پناه حق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد