دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

اینم تعدادی جوک

 

 

دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید   

به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده!! 

حیف نون داشته توالت می ساخته، آجر کم میاره اپن (open) می سازه!   

دختر غضنفر پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه! 

 

قاضی: شکایت شما از این اقا اینه که به شما گفته: احمق ، بیشعور ، نفهم…
شاکی: بله.عین حقیقته.
قاضی:پس اگه عین حقیقته چرا شکایت کردی؟  

طرف یخچال می خره، زنش می پرسه آنتنش کو، پسرش می گه مگه کولره!!!!!!!!  

نظرات 2 + ارسال نظر
مونا یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

دمت گرم

فاطمه دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ق.ظ

بسی خندیدم
شادمان کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد