میان ماندن و نماندن تنها یک حرف ساده بود
از قول من به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد . . .
همه گفتند:
بخشش از بزرگان است
من بخشیدم و هیچ کس نگفت
چقدر بزرگ شدى
همه گفتند:
بلد نبودى حقت را بگیرى . . .
در امتداد نگاه تو...
لحظه های انتظار شکسته می شود...
و بغض تنهایی من...
مغلوب وجود تو می شود...
و باز هم سه نقطه های بی پایان من..
در انتظـــار هیچـکـس نیستـــــم . . .
امــــّـــا ! !
هنـوز
وقتـی نـویـز مـوبـایـل روی اسپــیـکر می افتـــد . . .
دلــــم
میــلرزد !!!