دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

جاده های مهربونی

بهترین ترانه رو من از چشای تو می سازم
توو غبار زندگیمون تو نباشی من می بازم
اگه باشی در کنارم با تو من مالک دنیام
بیخیال غربت و غم به امید نور فردا
دوست دارم دوست دارم
توی دنیا تو رو دارم 

مثه آسمون که تنها امیدش چند تا ستاره اس
دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوباره اس
هر سر انگشت تو یعنی قصه خوب نوازش
هر نگاه عاشق تو غزل آبی خواهش
جاده های مهربونی می گذره از توو نگاهت
روشنه شبای تارم با حضور روی ماهت

اون خودشه . . .

جمله من عاشقم این روزا تکراری شده
یه بهونه واسه گذار بی کاری شده
عاشقی گمشده با عشق دیگه
اون هویت قدیمو نداره
فکر نکن که عاشقی یک لحظه خیره شدنه
روز و شب نالیدنه زود یا دیر خوابیدنه
رنگ و زیبایی ملاک عشق نیست
عشقی که از رنگ و زیبایی بیاد اون عشق نیست
یه نسیم گذرونه عاشقی سوز درونه
عشق مثل پر پروانه لطیفه مثه شبنم پر پاکی
مثه دریایی وسیعه سر بزیر و بی نظیره
خیلیا فکر می کنن که عاشقی گفتن جمله دوستت دارمه
هر کیو دیدن که آب و رنگ داره زود می گن اون خودشه اون یارمه
دلدارمه  نور شام تارمه

دل من به تو می اندیشد . . .

ای تو ای مایه ی آرامش من
ای تو ای راه من و چاره ی من 

ای تو ای نور دل و دیده ی من
ای تو ای شمع شب تیره ی من 

ای تو ای  نور  دِه  مهتابم
بی تو و فکر تو من بی تابم 

بی تو من راه ندارم به کسی
بی تو من هیچ ندارم نفسی 

به تو و عشق تو من در گیرم
بی تو و عشق تو من می میرم

بی قرار توام . . .

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست

عاشقی . . .

عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست ...
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست ...
عاشقی مقدورهر عیاش نیست ...
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

تو آن ماهی من آن دریا . . .

تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
شبی که با تو بودن را تبسم می کند دریا
نگاهش غرق نور تو، سرش سرشار شور تو
چه شورانگیز با چشمت تکلم می کند دریا
دلش از غصه می گیرد، هزاران بار می میرد
همین که در پس ابری تو را گم می کند دریا

مگر بر سینه ی ساحل نشسته رد پای تو
که با هر موج برخاکش تیمم می کند دریا
تو آن ماهی من آن دریا، که از هم دور افتادیم
بگو کی روی ماهت را تبسم می کند دریا

..:: احساس با تو بودن ::..

احساس با تو بودن غزل غزل ترانست
احساس با تو بودن یه شعر عاشقانست

احساس با تو بودن یعنی تموم دنیاست
احساس باتو بودن یه قطره پیش دریاست

احساس با تو بودن یعنی هوای پرواز
احساس با تو بودن یعنی فدای همراز

احساس با تو بودن پرواز در ترانست
احساس با تو بودن یه حس عاشقانست

احساس با تو بودن مثل پر پرنده
احساس با تو بودن مثل خدا و بنده

احساس با تو بودن شب تا سحر نخفتن
احساس با تو بودن راز به ستاره گفتن

احساس با تو بودن گریه های شبونه
احساس با تو بودن اشکهای دونه دونه

احساس با تو بودن اسمون ابی رنگه
احساس با تو بودن دنیا با تو قشنگه

احساس با تو بودن یعنی دو تا قناری
احساس با تو بودن عکسهای یادگاری

احساس با تو بودن یعنی همین ترانه
احساس با تو بودن یعنی فقط بهانه

احساس با تو بودن یعنی که من میدونم
احساس با تو بودن یعنی پیشت میمونم